*پیدایش اقتصاد مقاومتی
«اقتصاد مقاومتی» اصطلاحی است که در سال ۱۳۸۹ برای اولین بار توسط مقام معظم رهبری به منظور ساماندهی نظام اقتصادی کشور متناسب با شرایط جاری داخلی و بینالمللی و با مبنا قرار دادن اصول انقلاب مطرح شد.
از آن زمان تاکنون بسیاری از اقشار جامعه اعم از نخبگان و فعالان اقتصادی و سیاسی، به دنبال تعیین ماهیت اقتصاد مقاومتی و به بیانی دیگر ارائه تعریف اقتصاد مقاومتی بودهاند. قاعدتا باید دولتها و سیاستمداران هر کشوری برای اداره کشور متبوع خود در شرایط مختلف اقتصادی و سیاسی در عرصه داخلی و بین المللی برنامه مناسبی اتخاذ نمایند و جمهوری اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. علاوه بر این، با توجه به ماهیت نظام جمهوری اسلامی و شرایط ژئوپلتیک منطقه و کشور، و خصوصا پس از اعمال تحریمهای شدید در سالهای اخیر و تحولات راهبردی و حساس منطقه چنین ضرورتی برای کشورمان مضاعف میشود. از همین روی برای چاره اندیشی مناسب جهت مواجهه بهینه با شرایط جاری و اداره مطلوب کشور، رهبر انقلاب راهکار اقتصاد مقاومتی را مطرح نمودهاند و در ادامه از سوی ایشان، این راهکار مسیر اصلی اقتصاد کشور برای مقابله با شرایط تحریم و عبور از آن و حرکت به سوی اقتصادی قدرتمند معرفی شده است.
آنچه تا کنون از بیانات رهبر انقلاب در مورد اقتصاد مقاومتی میتوان استخراج نمود، تبیین آرمانها (اهداف نهایی)، برخی ویژگیها، ابزارها و ملزومات نیل به این اهداف است. به عنوان مثال ایشان در یکی از دیدارها، در جمع دانشجویان فرمودهاند:
«اقتصاد مقاومتی یعنی آن اقتصادی که در شرایط فشار، در شرایط تحریم، در شرایط دشمنیها و خصومتهای شدید میتواند تعیین کنندهی رشد و شکوفایی کشور باشد.»
همچنین ایشان در بیانات خود تبیین دیگری نیز نسبت به مسأله اقتصاد مقومتی ارائه فرمودهاند:
«اقتصاد مقاومتی یعنی آن اقتصادی که به یک ملت اجازه میدهد حتی در شرایط فشار هم امکان رشد و شکوفایی داشته باشد.»
از این تعاریف مشخص میشود که اقتصاد مقاومتی، اگرچه در شرایط تحریمی اهمیت ویژهای مییابد؛ اما فقط مختص به این شرایط نمیباشد. البته این تعاریف متناسب با سؤالاتی است که در فضای عمومی جامعه نسبت به مفهوم اقتصاد مقاومتی ایجاد شده است و تمایز اقتصاد مقاومتی با انواع دیگر اقتصادها نظیر اقتصاد ریاضتی را مشخص مینمایند. البته اهدافی که در این تعاریف برای اقتصاد مقاومتی عنوان شده است، قابل بسط بوده و به عنوان نمونهای از اهداف کلی اقتصاد مقاومتی مطرح شدهاند. لازم است این نکته در نظر گرفته شود که چنین تعاریفی بیشتر به منظور تبیین و روشن شدن موضوع اقتصاد مقاومتی انجام گرفتهاند و به همین جهت ممکن است واجد تمام ویژگیهای یک تعریف منطقی و آکادمیک نباشند.
*مروری اجمالی بر تعاریف برخی اندیشمندان اقتصادی از اقتصاد مقاومتی
برخی از کارشناسان حوزه اقتصاد؛ اقتصاد مقاومتی را از سنخ مدیرت دانستهاندو آن را مجموعهای از تدابیر مدیریتی که آسیب کشور را در برابر ریسکها کاهش میدهد، تعریف نمودهاند. بعضی دیگر اقتصاد مقاومتی را روشی برای مقابله با تحریمها در شرایطی که صادرات و واردات مجاز نباشد، تعریف کردهاند . مسعود درخشان، اقتصاد مقاومتی را اینگونه تبیین نموده است:
«اقتصاد مقاومتی واقعی، یک اقتصاد مقاومتی فعال و پویاست نه یک اقتصاد منفعل و بسته چنانکه مقاومت برای دفع موانع پیشرفت و کوشش در مسیر حرکت و پیشرفت تعریف میشود»
در این تعریف تلاش شده است تا مفهوم اقتصاد مقاومتی از نظامهای اقتصادی منفعل و بسته متمایز گردد و فعال بودن، به عنوان یکی از ویژگیهای این مفهوم معرفی شود.
عادل پیغامی (۱۳۹۱) در یادداشتی دسته بندی کلی از تعاریف صورت گرفته، ارائه داده است. در این دستهبندی تعاریف و ذهنیتها راجع به اقتصاد مقاومتی به چهار دسته کلی تقسیم شده است:
- اقتصاد مقاومتی به مثابه اقتصاد موازی: یعنی همزمان و موازی با نهادهای مرسوم، نهادهای انقلابی تأسیس شود و از طریق آنها امور اقتصادی لازم را اجرا گردد. مانند کمیته امداد، بنیاد مستضعفان و….
- اقتصاد مقاومتی به مثابه اقتصاد ترمیمی: اقتصادی که به دنبال ترمیم و مقاوم سازی نهادهای اقتصادی و اجرایی کشور میباشد تا درجهت صحیح حرکت کنند.
- اقتصاد مقاومتی به مثابه اقتصاد دفاعی: اقتصادی که به دنبال شناسایی آفند اقتصادی دشمن میباشد تا پدافند متناسب با آن را اتخاذ نماید.
- اقتصاد مقاومتی به مثابه اقتصاد الگو: اقتصادی که رویکرد بسیار بلندمدت در جهت نیل به تمدن بزرگ اسلامی دارد. یعنی اقتصاد ایده آلیستی که اسلامی هم باشد.
با بررسی چهار نگرش بیان شده، میتوان گفت اقتصاد موازی، راه حلی است که تا حد زیادی از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون در کشور اجرا شده است و این راه حل خود در بلند مدت مشکلاتی را اعم از همپوشانی مأموریتی با نهادهای دولتی و خصوصی، از بین بردن شرایط رقابتی در بسیاری از صنایع و بازارها و همچنین عدم شفافیت فعالیتهای اقتصادی در کشور بوجود آورده است. بنابراین به نظر میرسد، منظور از اقتصاد مقاومتی چنین راهبردی نمیباشد. تعریف دوم، صرفاً وظیفه ترمیمکنندگیِ نهادهای اقتصادی و اجرایی کشور را به دوش اقتصاد مقاومتی میگذارد که در عمل نوعی اصلاح ساختاری نظام اداری کشور را مطرح کرده است. اقتصاد دفاعی مطرح شده در دسته سوم نیز همانطور که از نامش پیداست، بیشتر اقتصادی منفعل است تا فعال، که چنین تعبیری کاملاً متفاوت از توصیف رهبر انقلاب از اقتصاد مقاومتی است. بنابراین میتوان آن را تنها به عنوان یکی از مأموریتهای نظام اقتصادی در رویکرد اقتصاد مقاومتی برشمرد. شاید در میان این تعاریف اقتصاد الگو رویکردی جامعتر باشد، اما نقطه ضعف اصلی چنین تعریفی از اقتصاد مقاومتی این است که بسیار کلی و مبهم میباشد و راهکارهای ملموس و قابل اجرایی برای شرایط جاری ارائه نمیدهد؛ در حالی که طرح اقتصاد مقاومتی و شکل گرفتن چنین ادبیاتی متأثر از شرایط خاص کشور بوده و اساساً یکی از اهداف آن، مقابله و عبور از شرایط تحریم و وابستگی اقتصادی است. شکل زیر مهمترین تعاریفی که تا کنون در این نوشتار آورده شده است را نمایش میدهد.
البته عادل پیغامی، تعریفی از اقتصاد مقاومتی که بیانگر دیدگاه خودش میباشد نیز به شرح ذیل ارائه داده است:
«اقتصاد مقاومتی، مفهومی سازمان دهنده برای جمیع عناصر و ساختارهای اقتصاد، گفتمانی عمومی و مردمی، فرآیندی متداوم، حرکتی مستمر، مدبرانه، هوشمند و الگویی از اقتصاد پیشرفته، پیشرو، مستقل و مستحکم است که با باور به تعالیم حیاتبخش و اقتدارآفرین اسلام، اتکاء به روحیه جهادی، خلاقیت، نوآوری، ریسک پذیری، امید، تلاش خالصانه و همبستگی مردم پشتیبان انقلاب، و پویایی همه ظرفیت های مولد دولتی و مردمی اقتصاد ملی، با خلق فرصتهای بین المللی و حضور فعال و موثر در تعاملات جهانی، برای مردم ایران، امنیت، رفاه و پیشرفت پایدار توأم با عدالت؛ و برای جهان اسلام و جامعه بشری الگویی اسلامی ایرانی و مستقل از رشد و شکوفایی بشری را به ارمغان میآورد. ضمن اینکه رشد و شتاب خود را از دست نمی دهد و در برابر بحرانها، شوکها و نوسانات طبیعی اقتصاد و تلاش خصمآلود و تحریمهای اقتصادی دشمن، آسیب ناپذیر، مقاوم و در آینده بازدارنده است»
این تعریف چند مشخصه مثبت نسبت به تعاریف قبلی دارد. اولاً: در این تعریف، برای اقتصاد مقاومتی هم نقش الگویی و هم نقش فرآیندی درنظر گرفته شده است. در واقع این تعریف مشتمل بر فرآیندی است که موفقیت آن، الگویی برای دیگران خواهد ساخت. یکی دیگر از ویژگیهای این تعریف در نظر گرفتن شرایط زمانی، مکانی، فرهنگی و… کشور است که اقتصاد مقاومتی را رویکردی وابسته به شرایط جمهوری اسلامی تعریف کرده است و به نوعی آن را از جنس نظام اقتصای میخواند. نقطه ضعفی که میتوان بر این تعریف وارد دانست طولانی بودن آن است و همچنین تمام مزیتهایی که یک اقتصاد میتواند داشته باشد در آن گنجانده شده و به آن حالت انتزاعی داده است.
حجت اله عبدالملکی نیز به ارائه تعریف دیگری از اقتصاد مقاومتی پرداخته است:
«اقتصاد مقاومتی به عنوان نسخهای از نظام اقتصادی اسلامی، رهیافتی جامع در راهبری اقتصادی جمهوری اسلامی ایران در شرایط دشواریها و خصومتهای اقتصادی کنونی، جهت تحقق اهداف اقتصادی انقلاب اسلامی بر اساس اصول ثابت مکتب اقتصادی اسلام است.»
در این تعریف اقتصاد مقاومتی به عنوان نظام اقتصادی اسلامی معرفی شده است. یعنی جایگاه آن در معارف اقتصادی اسلام نه به عنوان علم اقتصاد است نه به عنوان مکتب اقتصادی. بلکه نظام اقتصادی محقق شده بر اساس آموزههای مشخصی است که از اصول مکتب اقتصادی اسلام اقتباس شده است. بر اساس این تعریف در پیاده سازی نظام اقتصادی مطلوب بایستی شرایط خاص کشور نیز مورد توجه قرار گیرد. اهداف این نظام اقتصادی همان اهداف و آرمانهای اقتصادی انقلاب اسلامی معرفی شده است. ضعف قابل توجه این تعریف این است که اهداف نظام اقتصادی در آن دقیقا مشخص نیست و اهداف اقتصاد مقاومتی، همان اهداف اقتصادی انقلاب اسلامی ایران معرفی شده است. این گزاره عملاً صورت مسأله را جابجا نموده و سئوال جدیدی متولد شده است که اهداف اقتصادی انقلاب اسلامی چیست؟
*تعریف پیشنهادی اقتصاد مقاومتی
یکی از نقایص اصلی اکثر تعاریف ارائه شده برای اقتصاد مقاومتی عدم وجود نگاه سیستمی به این مفهوم است. در واقع، همانگونه که از بیانات رهبر انقلاب به عنوان مبدع این مفهوم مشخص است، حالت خاصی از نظام اقتصادی کشور را میتوان به اقتصاد مقاومتی توصیف نمود. به عبارت دیگر، اقتصاد مقاومتی نه یک رشته علمی مجزا از اقتصاد اسلامی است و نه یک مکتب خاص متفاوت از مکتب اقتصادی اسلام. یکی از ابزارهای کارا و مفید برای تحلیل و مطالعه نظامهای اقتصادی- اجتماعی تحلیل سیستمی است. تحلیل سیستمی با نگاهی زنجیرهای به تمام جوانب یک موضوع و مسائل مرتبط با آن، به تبیین ملزومات دستیابی به اهداف بلند مدت (آرمانهای) نظام مورد مطالعه میپردازد. بر این اساس، یک گزینه مناسب برای تعریف عینی و کاربردی اقتصاد مقاومتی استفاده از تحلیل سیستمی می باشد.
رویکرد تحلیل سیستمی مسائل را در سه سطح تحلیل کارکردی، تحلیل ساختاری و تحلیل انگیزشی بررسی مینماید. در تحلیل کارکردی، کارکردهای مختلف یک نظام اقتصادی به منظور رسیدن به اهداف بلند مدت نظام احصاء و مورد بررسی قرار میگیرند. البته فارغ از مجموعه کارکردهایی که برای یک نظام اقتصادی احصاء میگردد، هر کارکردی نیز میتواند خود به صورت یک نظام مجزا در نظر گرفته شود تا مسائل و معضلات مربوط به آن به صورت دقیقتر و مستقل بررسی و اصلاح گردد. یکی از کارکردهای اصلی هر نظام اقتصادیِ هدفمند تولیت (راهبری) آن نظام است. نظام اقتصادی کشور جهت تحقق اقتصاد مقاومتی نیازمند راهبری خاصی است که آن را با کارایی بالا و از مناسب ترین مسیر به سمت اهداف اقتصاد مقاومتی رهنمون سازد. فارغ از زیرکارکردهای تولیت نظام اقتصادی، به نظر میرسد که با توجه به فراگیر بودن تهدیدات (مشکلات و معضلات) اقتصادی و کثرت فرصتها از یک سو و محدودیت منابع جهت اتخاذ سیاستهای مناسب در رابطه با این تهدیدات و فرصتها، یکی از زیرکارکردهای اصلی آن اولویت بندی میباشد. بر این اساس، تحقق اقتصاد مقاومتی مستلزم استفاده بهینه از فرصتها و ظرفیتها جهت حل معضلات دارای اولویت است. بدیهی است که با تعیین کامل کارکردهای اصلی یک نظام اقتصادی جهت نیل به اقتصاد مقاومتی و احصاء زیرکارکردهای آنها در سطوح پایینتر، میتوان مفهوم اقتصاد مقاومتی با این رویکرد را به میزان قابل قبول روشن نمود. البته، چنین فرایندی از حوصله این نوشته خارج است و میتوان آن را در مطالب آتی دنبال نمود. اما، تا همین مرحله نیز امکان ارائه تعریف نسبتا عینی و مناسب برای اهداف سیاستی میسر است.
همان طور که پیشتر بیان شد، در تحلیل سیستمی دو تحلیل ساختاری و انگیزشی نیز وجود دارند که این نوع تحلیلها از مقوله دیگری میباشند که ارتباط چندانی به موضوع مورد بحث، پیدا نمیکنند و شرح مکانیزم آنها خارج از حیطه این نوشتار میباشد. لذا در این نوشتار به منظور رسیدن به تعریف اقتصاد مقاومتی، فقط از تحلیل کارکردی در رویکرد سیستمی استفاده شده است. بدین منظور، ابتدا اهداف نهایی (بلندمدت) اقتصاد مقاومتی را با توجه به بیانات رهبر انقلاب تعیین مینماییم: عدالت، رشد اقتصادی پایدار و حداقل آسیب پذیری ممکن در برابر تهدیدات. همانگونه که بیان شد، جهت نیل به چنین اهدافی در بلندمدت باید متولی نظام اقتصادی، ابتدا مسائل و معضلات مهم اقتصادی را احصاء نموده و سپس به تعیین اولویت آنها مبتنی بر معیارهایی عینی و مشخص بپردازد. کاهش هوشمندانه ناکاراییها و ناکارآمدیها، استفاده بهینه از ظرفیتهای اقتصاد دانشبنیان و کاربست مناسب توان مردمی در رفع معضلات و مشکلات دارای اولویت گام بعدی متولی نظام است. منظور از کاهش هوشمندانه ناکاراییها و ناکارآمدیها در اینجا، کاهش سیستماتیک و مستمر ناکاراییها و ناکارآمدیهای با اولویت میباشد. این اقدامات تضمین کننده حداقل سازی آسیب پذیری در برابر تهدیدها و حداکثرسازی تاب آوری در برابر شوکها و فشارها در میان مدت خواهد بود. این امر تا حد زیادی مسیر را برای دستیابی به اهداف بلندمدت نیز فراهم مینماید. بر این اساس، با چنین رویکردی میتوان تعریف زیر را برای اقتصاد مقاومتی پیشنهاد نمود: «اقتصاد مقاومتی، نظام اقتصادی است که در آن متولی نظام معضلات و مسائل مهم و فرصتهای موجود اقتصاد را شناسایی و با معیارهایی عینی و مشخص آنها را اولویتبندی مینماید. سپس با کاهش هوشمندانه ناکاراییها و ناکارآمدیها، استفاده بهینه از توسعه محصولات، خدمات و بازارهای جدید و مردمی کردن اقتصاد در هر یک از این اولویتها، در میان مدت آسیب پذیری در برابر تهدیدات را حداقل نموده و تاب آوری در برابر شوکها و فشارها را حداکثر مینماید. ترجیح راهکارهای پایدارتر و عادلانهتر زمینه را جهت تحقق قوام حداکثری اقتصاد، عدالت و رشد اقتصادی پایدار در بلندمدت فراهم خواهد نمود»